دکتر بخشنده پور

دكتر غلامرضا بخشنده پور: متخصص راديولوژي و فلوشيپ نروراديولوژي از امريكا – bakhshandehpour@ gmail.com

پیرامون درخواست مراجعه کنندگان در مورد تشخیص بیماری MS با جناب آقاي دكتر غلامرضا بخشنده پور متخصص راديولوژي و فوق تخصص نروراديولوژي از آمريكا در مورد نقش MRI در بيماري MS مصاحبه ای انجام دادیم که در اين گفتگو تلاش شد به زبان ساده نكاتي در مورد جدیدترین يافته هاي MRI در بیماری MS بطور خلاصه بيان شود و توصيه‌هايي كه بايستي بيماران MS، خانواده‌ها و پزشكان معالج در هنگام انجام MRI مورد توجه قرار دهند مرور گرديد كه اميدواريم بخصوص مورد توجه بيماران محترم و خانواده آنها قرار گيرد.

آقاي دكتر با تشكر از وقتي كه به ما داديد لطفا به زبان ساده در مورد MRI براي خوانندگان ما توضيح دهيد؟
– با سلام به شما و تمامي خوانندگان محترم، MRI در واقع تشكيل شده از سه حرف كه حروف اول Magnetic Resonance Imaging است يعني تصويربرداري يا عكسبرداري به روش تشديد مغناطيسي، به عبارت ساده تر MRI مثل ساير روش هاي عكسبرداري پزشكي است مثلاً در راديولوژي و CT اسكن، از اشعه X براي عكسبرداري استفاده مي كنيم كه جاي بحث علمي آن اينجا نيست و يا در سونوگرافي ما از امواج صوتي براي تشكيل تصوير استفاده مي كنيم. در MRI همانطوريكه از اسم آن بر مي آيد ما از امواج مغناطيسي كه به شكل پيچيده اي تنظيم مي شوند بهره مند ميشويم تا تصاوير از نقطه‌اي از بدن كه مورد نظر است مثلا مغز، نخاع، كمر، شكم، … را تهيه كنيم. برخلاف راديولوژي و CT اسكن كه اشعه X اگر به طور مكرر براي يك بيمار استفاده شود خطرناك است، امواج مغناطيسي كه در MRI استفاده مي شود تا اين لحظه كه با شما صحبت مي كنم هيچگونه خطري براي بيمار ندارد و مي توانيم بطور مكرر MRI براي يك بيمار انجام دهيم البته توصيه مي شود كه اگر خانمي باردار است و در اوايل بارداري است (سه ماه اول) احتياط كند و بهتر است عكسبرداري را بعد از سه ماهگي جنين انجام دهد هر چند خطر 100% براي جنين به اثبات نرسيده است. پس در اين روش از امواج مغناطيسي كه به نقاط مختلف بدن وارد مي شود به روش هاي ديژيتال و كامپيوتري امواج بازتابي از هر عضو مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و نهايتا به شكل تصاوير MRI ظاهر مي شوند.

حالا بفرماييد كه اصولا MRI چه نقشي در تشخيص MS دارد؟
تا قبل از استفاده از MRI ، تشخيص MS راحت نبود و معمولا براساس علائم باليني بيمار و شكاياتي كه بيمار مي كرد و بعضا آزمايشات پاراكلينيك (مثل بررسي مايع نخاع، …) پزشكان به تشخيص اين بيماري مي رسيدند ولي باز هم ممكن بود اشتباه كنند چرا كه مثلا “تاري ديد” در يك بيمار مي تواند چندين علت داشته باشد كه فقط يكي از علل آن MS است و يا بي‌حسي در يك اندام، دست يا پا و يا صورت كه باز از علائم MS است مي تواند چندين علت مثل تومور مغزي، سكته مغزي، عفونت و … داشته باشد و باز يكي از علل آن MS مي تواند باشد لذا وقتي كه تشخيص داده مي شد باز با اطمينان نبود بنابراين با ورود MRI واقعا انقلابي در تشخيص MS پيدا شد MRI نه تنها مي توانست بيماري MS را مطرح سازد بلكه قادر بود ساير عللي كه باعث علائم بيماري بود را رد يا تاييد كند.

پس به نظر مي رسد كه MRI يكي از روش هاي مهم تشخيص MS است؟
صد درصد، امروزه به علت شيوع بيماري كه متاسفانه اغلب افراد جوان و تحصيل كرده و باهوش را مبتلا مي كند و بخصوص در خانم ها شايع تر است متخصصين بيماري هاي مغز و اعصاب براي تشخيص آن “معيارهايي” را مطرح مي كنند كه يكي از آنها كه بعد از علائم باليني است همين يافته هاي MRI است بنابراين MRI يك نقش انكارناپذير در تشخيص اين بيماري دارد.

آنطور كه من متوجه شدم MRI علاوه بر كمك به تشخيص، كاربردهاي ديگري هم در MS دارد اينطور است؟
بله، MRI همانطوريكه عرض كردم ساير عللي كه مي تواند از نظر باليني از MS تقليد كند را هم رد مي كند مثلاً اگر بيماري تومور در غده هيپوفيز داشته باشد ممكن است با تاري ديد مراجعه نمايد و هيچ علامت ديگري نداشته باشد پس MRI ضمن رد ساير علل كاربردهاي ديگري دارد مثلاً در بسياري از بيماران دچار MS، پس از شروع درمان، 2-3 ماه بعد MRI مجددي از بيمار مي گيرد در اين حالت نقش MRI “بررسي پاسخ به درمان” است و اينكه آيا درمان ما مؤثر بوده يا نه و يا MRI در بيماري كه مدتي بدون علامت بوده و با علائم جديد مراجعه مي كند مي تواند فعال شدن بيماري را نشان دهد همچنين MRI مي تواند “آينده” بيماري را بسته به تعداد و محل ضايعات را نشان دهد. پس بطور خلاصه MRI چهار نقش در MS دارد 1- تشخيص 2- بررسي پاسخ به درمان 3- آينده بيماري 4- رد علل ديگر

لطفا به طور ساده بگوييد در MRI بيماران MS چه يافته اي ديده مي شود؟
MS يك بيماري به علت ناشناخته است كه “سيستم دفاعي بدن” به اشتباه به پوشش سطح عصب هاي موجود در سيستم اعصاب مركزي حمله كرده و آن را تخريب مي كنند مثل اينكه مثلاً شما تصور كنيد كه «موريانه» در يك ساختمان عظيم به سيستم هاي ارتباطي مثل برق و تلفن حمله كند و پوشش روي آنها را بخورد بنابراين اين سيستم‌ها كار خود را كه انتقال امواج است را نمي توانند درست انجام دهند مثلا كامپيوترها خراب مي شوند و يا قطع و وصل مي شود يا برق يك نقطه از ساختمان قطع مي‌شود و يا تلفن ها دچار اشكال مي‌شوند اين وضعيت در سيستم اعصاب مركزي كه شامل مغز و نخاع است رخ مي‌دهد به همين دليل است كه به علت همين خوردگي هايي كه من مثال ساده اي براي فهم موضوع زدم و به حمله موريانه تشبيه كردم باعث مي شود مثلا بيمار بگويد تاري ديد دارد يا كاملا ديد از بين رفته و يا بگويد مثلا در ساق پا يا بازو يا زبان و صورت احساس بي حسي دارم در واقع در مثال بالا ارتباط از بالا در مغز و يا نخاع مختل شده و بخشي از بدن بيمار دچار مشكل مي‌شود اين مثال را زدم كه بگويم در MS يافته‌هاي MRI بسيار متنوع است درست مثل همان مثال موريانه بستگي دارد موريانه‌ها چه تعداد باشند و چه بخشي از آن سيستم و سيستم‌ها را جويده باشند بنابراين MRI بيمار در مغز مي‌تواند كاملا نرمال باشد كه در پنج درصد (5%) موارد بيماري MS از نظر متخصص مغز و اعصاب قطعي است ولي MRI مغز نرمال است يا مي‌تواند مثل همان مثال موريانه كانون‌هاي كوچك و پراكنده سفيد رنگ در محلي كه اين راه‌هاي عصبي (مثل كابل‌ها) در ماده سفيد مغز عبور مي‌كند خود را نمايان سازد كه تعداد آنها از 2 تا دهها ضايعه متفاوت است كه در اصلاح پزشكي به اين كانون‌هاي سفيد رنگ در ماده سفيد مغز ««پلاك» مي‌گويند. (به تصاوير MRI توجه نماييد)

حالا مي‌توانم حدس بزنم چرا در بررسي MS ، پزشكان علاوه بر مغز MRI از گردن و پشت هم مي دهند هدف بررسي نخاع است؟
دقيقاً ، همانطوريكه كه گفتم MS كل “سيستم اعصاب مركزي” را درگير مي كند كه علاوه بر مغز نخاع را هم شامل ميشود كه در ناحيه گردن و پشت واقع است. جالب است بدانيد نوعي از MS داريم كه فقط نخاع و عصب چشم را درگير مي‌كند يعني بيمار مراجعه مي‌كند با تاري ديد ولي MRI مغز نرمال است در اين موارد است كه پزشكان محترم براي رد كردن اين فرم از MS با بررسي نخاع گاهي ضايعات يا همان «پلاك‌ها» را در نخاع پيدا مي‌كنند.

آيا ممكن است فردي دچار MS شود ولي MRI در مغز و نخاع كاملاً نرمال باشد؟
بينيد تاري ديد همراه با درد چشم مي‌تواند اولين علامت شروع MS باشد و اين مي‌تواند به تنهايي و يا با وجود ضايعات در مغز باشد. مطالعات نشان داده كه اگر در فردي كه با تاري ديد مراجعه كرده كه در اصلاح پزشكان به آن «نوريت اپتيك» مي گويند اگر در MRI مغز هيچ ضايعه اي يا ” پلاك” نداشته باشند شانس ابتلا به MS ظرف 15 سال اينده فقط 25% خواهد بود در حالي كه اگر در حداقل يك پلاك مشاهده شود اين شانس به 72% مي رسد.

چرا گاهي پزشكان MRI را با و بدون تزريق داروي در داخل وريد انجام مي دهند و آيا نكته خاصي هنگام تزريق ماده حاجب وجود دارد كه مورد توجه بيمار قرار گيرد؟
سوال خوب و به جايي كرديد. ببينيد امروزه در كشورهاي اروپايي و آمريكا يك دستورالعمل خاص در مورد نحوه ارزيابي بيماران MS وجود دارد يعني اگر شك به MS داشته باشند معمولا MRI اوليه با و بدون تزريق ماده حاجب در داخل وريد انجام مي شود ولي در ادامه درمان دستورالعمل ها متفاوت است و هر كشوري و يا دانشگاهي روش خاص خود را دارد مثلا پس از تشخيص MS بيمار را تحت درمان دارويي قرار مي دهند و 45 روز يا 2 يا 3 ماه بعد يك MRI مجدد با و بدون تزريق مي گيرند تا ببينند آيا درماني كه انجام شده توانسته است بيماري را خاموش كند يا نه كه به دو شكل اين پاسخ يا عدم پاسخ به درمان قابل ارزيابي است يكي براساس حال عمومي بيمار كه آيا علائم بيمار برطرف شده است و دوم به وسيله MRI با و بدون تزريق كه آيا ضايعات مغزي كم شده يا كانون‌هاي جديد ايجاد شده و يا پس از تزريق داخل وريدي دارو به اصطلاح رنگ را به خود جذب كرده يا نه كه اگر جذب كند نشانه فعال بودن بيماري است كه اصطلاحا مي‌گويم پلاك ها «انهانس كرده اند» و اين نشانگر ادامه فعاليت بيماري بوده يعني هنوز ضايعه در حالت تخريب غشاء و لايه محافظت كننده بر روي اعصاب است كه به اين غشاء «ميلين» مي گويند است. البته وقتي يك پلاك رنگ مي گيرد قطعا به معني فعال بودن بيماري نيست و بايستي با يافته هاي باليني بيمار مطابقت داده شود ولي وجود آن مطرح كنند قوي به نفع فعال بودن بيماري است كه پزشكان با مشاهده آن درمان را ادامه مي‌دهند يا آنرا تشديد مي‌كنند يا تغيير مي‌دهند. نكاتي كه بايستي هنگام تزريق توجه شود: 1- بيمار هرگونه حساسيت داروئي قبلي را بايد ذكر كند. 2- اگر ديابت، مشكل كليوي يا كبدي اگر دارد به كارشناس بگويد. 3- بايستي ماده حاجب ظرف 30 ثانيه تزريق شود و بعد از 5 دقيقه از تزريق عكسبرداري شروع شود.

چرا اين نكاتي كه فرموديد بايد رعايت شود؟
در مورد حساسيت دارويي چون ممكن است بيمار به دارويي كه تزريق مي‌شود حساست نشان دهد ولي در مجموع موارد حاجب MRI خيلي بي خطر و با عوارض كم هستند ولي در موارد بسيار نادر حساسيت مي دهند. بيماراني كه مشكل كليوي و كبدي دارند و يا ديابت عوارض در آنها بالاتر است و بالاخره تصاوير بايستي حتما بعد از 5 دقيقه تهيه شوند تا پلاك‌هاي فعال فرصت جذب داشته باشند و ديده شوند در اين حالت احتمال انهانس شدن پلاك‌ها بيشتر است و دقت تشخيصي بالا مي رود و نكته بسيار مهم ديگر اين كه در بيماران دچار MS كه كورتن تزريقي دريافت مي‌كنند همين كورتن مي تواند بيماري فعال را به غيرفعال تبديل كند. ممكن است قدري بيشتر توضيح بدهيد؟ حتماً ببينيد، وقتي كورتن استفاده مي شود اين ماده كه يك ماده قوي و سريع الاثر ولي با زمان اثر نسبتاً طولاني است باعث مي‌شود التهاب در پلاك‌هاي MS فوري برطرف شود لذا چون اِدم اطراف پلاك به صورت مصنوعي كم مي شود يعني رگ هاي آن ناحيه كه گشاد شده بودند و سلول‌هاي التهابي از لابه لاي جدارشان و سوراخ‌هايي كه معمولاً در مويرگ‌ها وجود دارد مي توانستند به راحتي وارد بافت محل صدمه ديدگي بشوند با استفاده از كورتن يا داروهاي كورتيكواستروئيدي بسته مي شوند و به طور غيرواقعي التهاب را برطرف مي كنند و چون التهاب موقتاً برطرف شده ماده حاجب هم در محل صدمه ديدگي (همان محلي كه تشبيه كردم موريانه‌ها جويده‌اند) نمي‌تواند وارد شود و رنگ بگيرد و در تصاوير فكر مي‌كنيم اين ضايعه (پلاك) غيرفعال است در حاليكه اينطور نيست براي همين توصيه مي‌شود كه بيماري كه كورتن تزريق كرده تا ساعت‌ها و بعضاً 1 يا 2 هفته بعد از تزريق MRI با تزريق نگيرد چرا كه بعلت مكانيسم فوق ممكن است پلاك فعال و بيماري فعال داشته باشد ديده نخواهد شد و به غلط گزارش مي شو د كه بيماري فعال نمي‌باشد.

چرا مي‌فرمائيد پلاك رنگ گرفته نشانه صد در صد فعال بودن بيماري MS نيست؟
ببينيد تشخيص MS با كلينيك و علائمي است كه بيمار مراجعه مي‌كند و تشخيص با متخصص مغز و اعصاب است و MRI فقط نقش تائيد كننده تشخيص را دارد بعلاوه يك پلاك كه رنگ مي‌گيرد مي‌تواند بين 1 تا 16 هفته (يعني 4 ماه) همانطور انهانسد شده باقي بماند كه معمولاً بطور متوسط كمتر از 4 هفته را براي باقي ماندن رنگ در يك پلاك در نظر مي‌گيرند لذا اگر بگوييد پلاك رنگ گرفته مي‌تواند نشانه فعال بودن بيماري باشد يا نباشد تصميم تنها با پزشك معالج است نه تصوير MRI چون عرض كردم يك پلاك تا 4 ماه مي‌توانند رنگ خود را حفظ كنند و با ديدن آن نبايستي توقع درمان فوري داشت بلكه درمان براساس علائم بيمار است، نكته ديگري اين كه هر پلاكي كه رنگ مي‌گيرد نشانه صدمه عميق به بافت مغزي است و از نظر ارزيابي آينده بيمار كمك كننده است.

يعني چه آينده بيمار را مشخص مي‌كند؟
مطالعات نشان داده كه پلاك‌هايي كه رنگ ميگيرند يا به اصطلاح ما پزشكان “انهانس” مي شوند در آينده محل آنها با تخريب رشته‌هاي عصبي «آكسون‌ها» همراه هستند و در MRI به شكل حفرات كوچك در مغز خود را نشان مي‌دهد كه به آنها black whole مي گويند و اين حفرات مؤيد صدمه دائمي مغز هستند. يعني هر چه تعداد اين حفرات بيشتر باشد احتمال زمين گير شدن بيمار در آينده بيشتر است. البته تعداد ضايعات و بخصوص محل ضايعات در مغز هم مي‌توانند در پيشگوئي آينده بيماري مؤثر باشند و البته با انجام فوري درمان و تداوم آن مطابق دستور پزشك معالج مي‌توان تا حدودي از ايجاد حفرات جلوگيري نمود.

مگر بقيه ضايعات كه رنگ نمي‌گيرند صدمه غير دائمي هستند؟
تقريباً بله چون همه ضايعات مغزي MS درMRI نماي يكساني ايجاد مي‌كنند يعني كانون‌هاي كوچك سفيدرنگ كه وقتي آنها را زير ميكروسكوپ مي‌گذاريم 3 تا نما دارند «التهاب خالص» ، «تخريب پوشش عصب ميلين» و «تخريب رشته‌ها» اگر درمان به موقع شروع شود برخي ا ز ضايعات بر طرف مي‌شوند وگرنه تخريب رشته ها ادامه مي يابد و به اين دليل بايد دستورات درماني پزشك معالج را بيماران مو به مو رعايت كنند. به عبارت ديگر سه نماي فوق در واقع سه مرحله است كه به ترتيب بدتر ميشود هر چند هميشه اين قاعده در پلاكها رعايت نمي شود ولي عدم درمان در تبديل نوع قابل درمان به نوع با صدمه دائمي وجود دارد.

همانطوريكه اشاره كرديد MRI مي تواند در تشخيص، ارزيابي ميزان پاسخ به درمان و ارزيابي آينده بيماري به پزشكان كمك كند حال آيا نكاتي وجود دارد كه بيماران دچار MS و خانواده هاي آنها و پزشكان محترم معالج آنها را در نظر داشته باشند؟
سوال به جايي كرديد كه نياز به پاسخ مفصل دارد ولي من سعي مي كنم پاسخ به اين پرسش را در چند بخش خدمتتان عرض كنم و اميدوارم خانواده‌ها و بيماران و همكاران پزشك به اين نكات كه توصيه هاي اينجانب نيست بلكه نكاتي است كه در امريكا و اروپا همواره گوشزد مي‌شود توجه كافي نمايند چرا كه توجه به اين نكات در درمان بهتر و كامل تر اين بيماري و كنترل آن بسيار مهم هستند و عبارتند از:

  1. بيمار بايستي براي درمان خود پزشك متخصص مغز و اعصاب كه تجربه درمان MS را داشته و با روش هاي درماني و تشخيصي مدرن آن همواره سرو كار دارد مراجعه نمايد.

  2. بيمار و پزشكان محترم براي انجام تصوير برداري مثل همين MRI از دستگاه هاي MRI جديد و با ميدان مغناطيسي 1 تسلا و يا بالاتر استفاده نمايند و اين تصاوير توسط راديولوژيست كه تجربه كافي در مورد MS دارند گزارش و در آينده پيگيري و مقايسه شود و مورد ارزيابي قرار گيرد.

  3. بيماران با كمك سازمان هاي بيمه گر و وزارت بهداشت و درمان بايستي تبعيت كامل از دستورات درماني و تشخيصي پزشك معالج داشته باشند.

  4. بيماران بايد در حفظ و نگهداري فيلم‌هاي خود كه ظرف سال‌ها گرفته شده است كوشا بوده و يك آرشيو شخصي داشته باشند.

  5. بايستي پروتوكل‌هاي تصويربرداري از بيماران MS در سر تا سر كشور يكسان باشد تا مقايسه آنها در هر كجا كه انجام مي شود قابل اعتماد باشد.

آقاي دكتر ممكن است قدري مشروح تر در مورد هر يك از توصيه نكاتي را بيان بفرمائيد؟<
حتماً ، ببينيد در مورد اول يعني مراجعه به پزشكان مغز و اعصاب با تجربه در MS اين يك امر بديهي است. برخي از بيماران آنرا انجام مي دهند ولي واقعيت اين است كه MS بيماري است كه تحقيقات مفصلي بر روي آن انجام مي‌شود چون همانطور كه عرض كردم قشر جوان و تحصيل كرده را درگير مي‌كند و در دنيا بعد از ايدز دومين عامل زمين گير شدن و از كار افتادن جوانان MS است ضروري است كه حساسيت خاصي بر نحوه درمان و پيگيري آن بيمار و خانواده او داشته باشند. خوشبختانه در كشور ما پزشكان متخصص مغز و اعصاب به علت فراواني اين بيماري اكثراً تجربه دارند و هستند پزشكاني كه شهرت جهاني در MS دارند و در ايران به كار مشغول هستند و در جريان اين تحقيقات كه عرض كردم هستند چرا كه واقعاً هر ساله شاهد دارويي جديد و يا روش جديد تشخيصي در اين بيماري هستيم و بايستي پزشك به روز باشد.

توصيه دوم شما در مورد ماشين‌هاي MRI و پزشكان راديولوژيست بود در اين مورد چه توصيه‌اي داريد؟
اولاً توصيه اكيد است كه براي ارزيابي بيماران MS از ماشين هاي MRI با قدرت ميدان مغناطيسي بالا مثلاً از 1 تسلا به بالا استفاده شود براي اطلاع خوانندگان محترم بايستي عرض كنم كه ماشين هايMRI همه شبيه هم نيستند و با اينكه همه نام MRI دارند ولي داراي توانايي‌ها و كيفيت ‌هاي كاري متفاوت هستند كه برمي‌گردد به قدرت ميدان مغناطيسي آنها و بيمار و خانواده بيماران و حتي پزشكان محترم كه بيمار را براي MRI مي‌فرستند بايستي حساسيت ويژه اي روي ماشين‌هاي MRI داشته باشند و در مورد نوع MRI ، سال توليد و بهره‌برداري و از همه مهم‌تر قدرت ميدان مغناطيسي آن تحقيق كرده سپس اقدام به عكس‌برداري كنند و خوشبختانه ماشين‌هاي MRI با ميدان بالا در كشور فراوان يافت مي‌شود. بد نيست بدانيد كه بطور خلاصه قدرت ميدان مغناطيسي MRI مي‌تواند از زير 3/0 تسلا ، 3/0 و 5/0 و 1 تسلا باشد تا 5/1 تسلا و 3 تسلا و اخيراً در دنيا از MRI با ميدان‌ها 7 و 8 و 10 تسلا هم استفاده ميكنند كه موارد بالاي 3 تسلا هنوز جنبه تحقيقاتي دارند و اكثراً كاربرد تحقيقاتي دارند و در ايران فعلاً MRI 3/0 ، 5/0 ، 1 ، 5/1 و 3 تسلا وجود دارد.

خوب چه تفاوت‌هايي اين ماشين‌ها دارند و چرا مي گويند بايستي براي تشخيص MS از ماشين‌هاي با ميدان بالاتر استفاده كرد؟
همانطور كه عرض شد توصيه اكيد اين است كه براي تشخيص MS از ماشين‌هايي كه قدرت ميدان مغناطيسي 1 تسلا و به بالا دارند مثل 5/1 تسلا و 3 تسلا استفاده شود چرا كه هر چه قدرت ميدان بالاتر مي رود امكان مشاهده ضايعه MS و تشخيص زودرس‌تر بيماري وجود دارد.

اشاره داشتيد به نقش راديولوژيست‌ها در اين مورد چه توصيه اي وجود دارد؟
ببينيد پس از ورود MRI به عنوان يك بخش غيرقابل انكار و ارزشمند در تشخيص MS به طبع آن بايستي متخصصيني هم پيدا مي شدند كه تبحر كافي در گزارش يافته هاي MRI مي داشتند كه اين گروه از راديولوژيست ها را «نروراديولوژيست» يا متخصصين تصويربرداري از بيماري هاي مغز و اعصاب مي گويند امروزه در اروپا و امريكا متخصصين راديولوژي وجود دارد كه مثل متخصص مغز و اعصاب بخش اعظم فعاليت حرفه اي و عملي آنها در زمينه MS است و خوشبختانه در ايران هم همكاراني هستند كه تجربياتي كافي دارند و توصيه مي شود تصاوير MRI در هر مرحله بخصوص براي تشخيص توسط راديولوژيست‌هايي گزارش شود كه تجربه كافي در اين زمينه دارند براي مشخص شدن اهميت اين نكته بايستي عرض كنم كه تشخيص MS در MRI داراي ضابطه و قواعد خاصي است كه يك كميته بين المللي MSتقريباً در جلسات سالانه آنها را مشخص كرده كه چون بحث تخصصي است و ممكن است از حوصله خوانندگان شما خارج باشد به آن‌ها اشاره نمي كنم و به همين بسنده مي‌كنم كه از چند سال پيش تا كنون معيارهاي تشخيص MS خيلي فرق كرده است، امروزه با 2 تا 3 ضايعه كوچك در ماده سفيد مغز كه مي‌تواند پراكنده و در جاهايي باشد كه توسط افراد كم تجربه به راحتي ديده نشود بيماري را تشخيص مي‌دهند يعني گاهي ضايعات در يك مناطقي از مغز قرار مي‌گيرد كه ممكن است هر گزارش كننده MRI آن را نبيند و MRI آن را نرمال گزارش كند در حاليكه افراد با تجربه به علت اطلاع از بيماري و اينكه در چه مناطقي مي‌تواند مغز را درگير كند آنها را پيدا مي‌كند نكته دوم اين است كه يافته هاي MS در MRI اختصاصي نيستند و در بيماري هاي زياد ديگري هم ديده ميشوند به طوريكه در يك مطالعه علمي روي قدرت MRI در تشخيص MS بدون توجه به علائم بيمار يعني صرفا براساس يافته‌هاي MRI مشخص شد كه MRI تنها در 10% موارد توانسته تشخيصي قطعي براي MS مطرح كند بعلاوه بيش از 10 تا 15 بيماري است كه مي تواند در MRI مغز ضايعاتي ايجاد كنند كه كاملاً شبيه MS است و اگر پزشك راديولوژيست تجربه كافي نداشته باشد آنرا MS گزارش مي كند و متخصصين مغز و اعصاب نيز براساس آن ممكن است به درمان آن بپردازند اجازه بدهيد خاطره اي را در اين مورد عرض كنم 2 سال پيش خانم 21 ساله اي به من مراجعه كرد كه نزديك 3 سال با توجه به يافته هاي MRI مغز قبلي او چون تشخيص MS داده شده بود تحت درمان MS بود كه ماهيانه براساس گفته پدرش 300 هزار تومان هزينه داروها مي‌شد كه وقتي تصادفا براي كنترل MRI به يكي از مراكز MRI مراجعه و اينجانب بعد از مشاهده تصاوير احساس كردم اين ضايعات شبيه ضايعات MS است ولي با نماي كلاسيك ضايعات MS متفاوت است لذا پس از اقدام به معاينه و مصاحبه با خانواده و خود بيمار مشخص شد علت علائم و يافته‌هاي MRI او بيماري ديگر بوده و بيمار به اشتباه نزديك 3 سال داروي MS مصرف كرده است. لذا غرض اينكه تجربه راديولوژيست بسيار مهم است و اهميتي مثل تجربه پزشك معالج دارد چرا كه راديولوژيست در واقع جزئي از تيم تشخيصي و درمان بيماران MS محسوب مي‌شود.

توصيه آخر و جمع‌بندي شما چيست؟
نكته بعدي اين است كه بيماري MS يك بيماري است كه سال‌ها طول مي كشد مثلا ممكن است در برخي از فرم‌ها 50 تا 60 سال همراه بيمار باشد لذا بيمار ممكن است عكس‌هاي زيادي با دستگاه‌هاي زيادي و در شهرهاي مختلف گرفته باشد كه بايستي تمام آزمايشات و بخصوص MRI كه مي‌گيرد را نگه دارد و اخيراً اين امكان ايجاد شده كه آن‌ها را روي CD و ديسكت ضبط مي كنند اهميت آن هم اين است كه براي ارزيابي پاسخ به درمان همواره نياز به مقايسه كليشه هاي فعلي با كليشه هاي MRI قبلي هستيم لذا توصيه مي كنيم كليشه‌ها را دور نريزيد و همواره به هر شكل آنها را حفظ كنيد و يك آرشيو شخصي داشته باشيد بعلاوه توصيه اينجانب به انجمن متخصصين مغز و اعصاب ، انجمن MS و انجمن راديولوژي ايران اين است كه يك «كار گروه MS » درست شود و اينها برنامه اي را طراحي كنند كه «نحوه تصويربرداري» كه اصطلاحاً خارجي‌ها به آن «پروتوكل» مي گويند در تمام مراكز تصويربرداري خصوصي و دولتي براي MS در سر تا سر كشور يكسان شود اين مسئله از اين نظر مهم داست كه اگر بيماري از بندرعباس يا غرب و شرق كشور عكس هاي خود را براي مشاوره به تهران آورد يا هر نقطه ديگر از ايران ، امكان مقايسه وجود داشته باشد الان اين قضيه وجود ندارد يعني هر مركزي يك فرم خاص تصويربرداري دارد و همين باعث مي شود كه نتوان مقايسه درستي از اينكه آيا بيماري پاسخ به درمان داده يا نداده ارائه داد و از طرفي چون تصاوير به قولي «استاندارد » نيستند امكان تحقيقات علمي و ارائه مقاله براساس آنها نيز از دقت كافي برخوردار نمي باشد.

و در يك جمع بندي كلي:
اينكه MS خيلي در ايران شايع است شايد نزديك به 50 تا 60 هزار نفر در كشور به اين بيماري مبتلا هستند كه يك بيماري مزمن است با علائم متنوع و ضروري است كه بيماران MS و خانواده هاي آنها، متخصصين مربوط به درمان و تشخيص اين بيماري و وزارت بهداشت نگاه ويژه اي به امر درمان اين گروه از بيماران كه عمدتاً جوان و تحصيلكرده هستند داشته باشد بايستي:

  1. متخصصين مغز و اعصاب و راديولوژي و حتي ساير متخصصين درگير عوارض عصبي اين بيماران از دانش روز اين بيماري مطلع بوده و بر تجربه خود بيفزايند و وزارت بهداشت به امكان تخصصي كار كردن متخصصين مغز و اعصاب و راديولوژيست‌ها مثلا صرفاً در MS مثل آنچه در مورد بيماري ديابت وجود دارد كمك نمايند.

  2. ماشين‌هاي تصويربرداري مورد استفاده براي تشخيص و پيگيري MSبايستي جديد و با قدرت ميدان مغناطيسي بالا باشد تا به تشخيص زودرس و دقيق‌تر كمك نمايد.

  3. بيماران به منظور ارزيابي سير بيماري آنها و پاسخ به درمان بايستي كليه تصاوير MRI خود را هميشه سالم نگه داشته و بايگاني كرده و يا روي ديسكت حفظ نمايند حتي اگر مربوط به سالها قبل باشد و همواره موقع تصوير برداري جديد آنها را جهت مقايسه به پزشك راديولوژيست تحويل دهند.

  4. وزارت بهداشت با همكاري انجمن هاي تخصصي راديولوژي، مغز و اعصاب و انجمن MS طرحي براي يكسان سازي نحوه تصويربرداري از بيماران MS ارائه دهد كه براساس آن بيمار MS در هر جاي ايران كه عكسبرداري شود عكس هاي او ارزش ارزيابي هاي بعدي را داشته باشد.

  5. بيماران و خانواده آنها همواره تبعيت كامل از پزشك معالج داشته بباشند و از مراجعه به پزشكان متعدد پرهيز نمايند.

آقاي دكتر از اينكه در اين گفتگو شركت كرديد از شما سپاسگزارم و در پايان اين سوال را دارم كه چگونه بيماران و يا خانواده آنها مي توانند سؤالات احتمالي خود را با شما در ميان بگذارند؟
ممنون. بیماران می توانند از طریق ایمیل شخصی و یا پرتال پرسش و پاسخ سایت www.paytakht-mic.com با من در ارتباط باشند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *